loading...

منظومه شمسی

بازدید : 26
يکشنبه 28 فروردين 1401 زمان : 11:12

دوربین مداربسته مناسب مغازه
به طور کلی دو نوع دوربین مدار بسته برای مغازه وجود دارد . یکی برای محیط داخل مغازه و دیگری برای محیط بیرونی مغازه
معمولا برای فضای داخل مغازه از دوربین مداربسته دام و برای فضای بیرونی مغازه از دوربین مداربسته بولت استفاده می شود .

دوربین های بولت به خاطر ساختار بدنه و جنس بدنه ، معمولا مقاوم در برابر آب ( دوربین مداربسته ضد آب ) ، برف ، باران و گرد و غبار هستند . به همین خاطر از دوربین های بولت برای فضای بیرونی مغازه ها استفاده می شود .
از نظر تعداد دوربین مداربسته مورد نیاز محل هایی که می توان برای آن ها دوربین نصب کرد قسمت ورودی فروشگاه ، دخل ، انبار ، قفسه ها ، پشت به مشتری و به سمت فروشنده ، پشت به فروشنده و به سمت مشتری ، فضای بیرونی مغازه اشاره کرد .

اگر قصد خرید دوربین مداربسته مناسب مغازه دارید، با دوربین استور تماس بگیرید.

کیفیت دوربین مداربسته مناسب مغازه
از نظر کیفیت ، دوربینی که تهیه می کنید باید متناسب با شغل و مغازه ی شما باشد . برای مثال کیفیت دوربین یک سوپر مارکت چندان مهم نیست اما در یک مغازه ی طلا فروشی کیفیت دوربین مداربسته بسیار مهم است . ناگفته نماند که هر چه کیفیت دوربین مداربسته بالاتر باشد ، مسلما قیمت آن نیز بیشتر است .

اگر شغل شما به گونه ای است که باید مغازه یا کارگاه را از بیرون و از راه دور چک کنید می توانید از دوربین مداربسته آی پی ( تحت شبکه ) استفاده کنید .

اگر ساختار مغازه به صورتی است که امکان سیم کشی در آن وجود ندارد ، می توانید از دوربین مداربسته بی سیم استفاده کنید . دوربین های بی سیم معمولا تحت شبکه ( دوربین مداربسته آی پی ) هستند و از طریق اتصال به مودم می توانید به تصاویر آن دسترسی داشته باشید .

برای تهیه ی دوربین مداربسته ارزان و با کیفیت می توانید به قسمت دوربین مداربسته ارزان در وبسایت مراجعه نمایید .

قیمت دوربین مداربسته مغازه
قیمت دوربین مداربسته بستگی به موارد مختلفی دارد . معمولا دوربین های آنالوگ ارزان تر هستند . یا برای مثال دوربین هایی که سازنده ی آن ها شرکت های معروف نیستند دارای قیمت های پایین تری نسبت به دوربین های شرکت داهوا ، هایک ویژن و دی لینک هستند . اگر هزینه برایتان مهم نیست ، سعی کنید از دوربین های مداربسته برند های معتبر و شناخته شده استفاده کنید .

فقط در هنگام نصب دوربین مداربسته برای مغازه ی خود ، زوایا را طوری انتخاب کنید که هیچ نقطه کوری باقی نماند .

بازدید : 38
پنجشنبه 25 فروردين 1401 زمان : 11:16


حتی جدا از داستان‌گویی خوب، انیمیشن Turning Red را به‌سادگی می‌توان فقط به خاطر تصویرسازی بامزه و جذاب استودیو پیکسار تماشا کرد
کمتر شخصی را می‌توان پیدا کرد که با استرس‌ها و اضطراب‌های دوران نوجوانی آشنا نباشد. اصلا آیا چنین فردی وجود دارد؟ گاهی وقتی به دنیا می‌نگریم، به نظر می‌رسد که همه حداقل در بخشی از زندگی خود گرفتار «تلاش بی‌پایان برای جلب رضایت» هستند؛ جنگیدن مداوم برای دیده شدن و شاید حتی «کافی بودن».

این نبرد می‌تواند بدون سروصدا و پشت لبخندهای ظاهری در جریان باشد؛ با استرس‌های پنهان‌شده در وجود انسان از قضاوت افراد ناشناس درباره‌ی ظاهر او یا موضوعات جدی‌تر مانند انتظارات اشخاصی همچون پدر و مادر. گویا همه انقدر خواسته‌های خود از تو را مشخص کرده‌اند و باید به این انتظارات پاسخ بدهی که هیچ راهی جز نقش‌آفرینی وجود ندارد. البته که در این بین، تلاش انسان برای راضی کردن خود نیز می‌تواند یک جنگ دردناک و مداوم باشد.

سینما به‌لطف بهره‌برداری از داستان‌گویی استعاری و ترکیب آن با تصویرسازی‌هایی که کیلومترها جلوتر از کلمات قدم می‌زنند، قدرت ویژه‌ای برای همدردی با انسان‌های مختلف دارد. به همین خاطر یک فیلم می‌تواند حتی بدون پایان خوش، حال‌خوب‌کننده باشد. چون جایی میان آن همه استعاره به یاد بیننده می‌آورد که در این نبردها تنها نیست. اما به‌جای اینکه چنین کاری را با بیان مستقیم جمله در صورت مخاطب انجام بدهد، شخصیتی قابل هم‌ذات‌پنداری را معرفی می‌کند.

Turning Red متعلق به این جنس از سینما است و فارغ از اینکه چه‌قدر از لحاظ ماندگاری به برترین آثار پیکسار نزدیک یا از آن‌ها دور شده، با وفاداری به یکی از اصول معنایی آثار این استودیو موفق به داستان‌سرایی درست می‌شود.

پاندا قرمز آویزان روی پله اضطراری در انیمیشن Turning Red

هوشمندی این اثر از همان اسم‌گذاری فکرشده‌ی انیمیشن پیدا است؛ «قرمز شدن». چه‌قدر ما انسان‌ها در شرایط احساسی متفاوتی سرخ می‌شویم! این عبارت عملا طیف وسیعی از احساسات مثبت و منفی را توصیف می‌کند؛ از شرم و خشم تا ذوق کردن. فرقی ندارد که به چه دلیل و به چه شکل، رنگ صورت انسان این‌گونه تغییر کند. در هر حالت، تغییر به چشم می‌آید.

افرادی که از آدم انتظار عملکرد بی‌نقص ربات‌گونه را دارند، از این رنگ قرمز متنفر هستند. زیرا رنگ رخسار خبر می‌دهد از سِر ضمیر. افراد مختلف وقتی به این قرمزی نگاه می‌کنند، خواسته یا ناخواسته به یاد می‌آورند که با یک انسان روبه‌رو هستند؛ انسانی که می‌تواند آسیب‌پذیر، عاشق، افسرده، خسته یا پرانرژی باشد؛ انسانی که احساس در وجود وی جریان دارد و قرار نیست هر روز نقش‌های خود در زندگی همه را به شکل بی‌نقص بازی کند.

افراد گوناگون و شاید به‌خصوص بچه‌هایی که در نوعی از شرایط خانوادگی بیش از حد سخت‌گیرانه بزرگ می‌شود، بارها با این وحشت مطلق از بروز احساسات دست‌وپنجه نرم می‌کنند. پس با اینکه زنده هستند، ترجیح می‌دهند که دربرابر چشم بسیاری از افراد و مثلا والدین در نقش همان ربات متمرکز و موفق فرو بروند که هرگز رنگ صورت وی دچار تغییر نمی‌شود؛ گویا هرگز احساسات در وجودشان فوران نمی‌کند و هرگز تصمیم احساسی نمی‌گیرند.

داستان انیمیشن Turning Red درباره‌ی می لی (Mei Lee) است؛ دختربچه‌ای ۱۳ساله که به خاطر یک نفرین خانوادگی، ناگهان می‌فهمد که بروز هرگونه احساسات شدید می‌تواند او را تبدیل به یک پاندا قرمز بزرگ کند.

دختر در حال خجالت کشیدن در کلاس مدرسه در انیمیشن Turning Red

پیکسار در برخی از بهترین داستان‌گویی‌های سینمایی خود، استعاره‌ی قرارگرفته در عمق داستان را همان ابتدا به مخاطب معرفی می‌کند. چون این استودیو به‌دنبال داستان‌گویی پیچیده‌ای نیست که هر مخاطبی بعد از مدت‌ها موشکافی آن تازه بتواند متوجه ارزش محتوایی اثر شود.

استعاره‌های پیکسار در خدمت ارائه‌ی بهترین و ساده‌ترین پیام‌های دل‌نشین به مخاطب بدون شعاری شدن اثر هستند. به همین خاطر Turning Red هم ابایی از رو بازی کردن ندارد و از تاکید روی نمادهای قرارگرفته در داستان لذت می‌برد. این خودآگاهی سبب می‌شود که در عین آشنایی بسیار زیاد بسیاری از مخاطب‌ها با اصل قصه و اهداف آن، نخستین ساخته‌ی بلند کارگردانی‌شده توسط دومی شی اثری با فرم سینمایی مناسب باشد و روی پای خود بایستد.

(از این‌جا به بعد مقاله، بخش‌هایی از داستان انیمیشن Turning Red را اسپویل می‌کند)

انیمیشن Turning Red پیکسار و پاندا قرمز مخفی در حمام خانه

نزدیک بودن نمادسازی اصلی فیلم به درک تماشاگر سبب می‌شود که کارگردان فرصت زیادی برای مانور دادن روی جزئیات داشته باشد؛ تا بتواند همان‌قدر که می‌خواهد، به استعاره‌ی خود شاخ‌وبرگ بدهد. در دل این فرصت، قدرت انیمیشن‌سازی پیکسار فوران می‌کند و تصویرسازی‌ها به زیبایی قصه می‌گویند. برای نمونه تماشاگر بارها قبل از تبدیل شدن به پاندای قرمز هم جلوه‌ی سرحال و شاد مِی را دیده است. اما وقتی او به‌عنوان یک پاندا با خوشحالی در خیابان نعره می‌زند، کاملا مشخص است که او باید مدت‌ها ابعادی از وجود خود را مخفی می‌کرد. آن فریاد اغراق‌آمیز و ترکیب‌شده با درشتی ناگهانی چشم‌ها، به مدیوم انیمیشن تعلق دارد. مِی بالاخره می‌تواند اندکی از هویت پنهان‌شده زیر تخت را نشان دهد.

https://cdn.zoomg.ir/2021/11/turning-red-new-poster.jpg

در عین حال، فیلم نگاهی ساده‌لوحانه به موضوع ندارد. ماجرای تبدیل شدن مادر مِی به پاندای خطرناک و آسیب دیدن مادربزرگ به خاطر او، یادآور این حقیقت است که در جامعه‌ی امروز واقعا همه به یک اندازه برای نمایش تمام‌وکمال احساسات خود آماده نیستند. گاهی فراتر رفتن از تمامی حد و مرزها می‌تواند برای برخی از افراد کاملا غیر قابل کنترل باشد و آسیب‌هایی جدی به اشخاص گوناگون بزند.

فیلم‌ساز با هوشمندی به سرعت سر نخ داستان‌گویی استعاری را به‌دست مخاطب می‌دهد و حالا بیننده انتخاب می‌کند که تا کجا مایل به کشیدن آن است. چرا نوجوان‌ها به این سرعت پاندا را در آغوش می‌کشند؟ چه‌قدر ساده دختری که هنوز در زندگی شخصی موفق به ابراز هویت کامل خود در خانه نشده است، خیلی خوب می‌تواند برای آن‌ها خود نماد زیبایی و آزادی باشد.

البته که وقتی شخصیت در مرکز توجه قرار می‌گیرد، این نمایش کامل و بی‌پرده‌ی احساسات می‌تواند برای او گران تمام شود؛ مانند زمانی‌که با فاصله‌گیری از نقش‌های عادی و همیشگی، ناگهان به‌طور کامل کنترل خود را از دست می‌دهد و به یکی از دانش‌آموزها حمله‌ور می‌شود. در آن لحظه دیگر هیچ‌کس طرفدار پاندا قرمز نیست.

تعلق هر اثر به مدیوم هنری خود از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. زیرا نشان می‌دهد که هنرمند با درک کامل از سبک مورد نظر خود برای تولید فیلم به سراغ آن رفت. پیکسار بارها و بارها قصه‌هایی را روایت کرد که بدون شک بدون انیمیشن‌سازی این استودیو نمی‌توانستند حتی به جایگاه فعلی خود نزدیک شوند. خوش‌بختانه باید گفت که چه وقتی قدم‌های پاندا مادر کل محیط را به لرزه درمی‌آورد و چه زمانی‌که مِی بارها در اتاق بین فرم‌های پاندا و انسان جابه‌جا می‌شود، به‌سادگی می‌توان Turning Red را با تمرکز روی هویت انیمیشنی آن ستایش کرد.

(پایان اسپویل)

انیمیشن Turning Red (قرمز شدن) و نگاه پاندا به خود در آینه

جدا از پرداختن به تمام نقاط قوت انیمیشن Turning Red پیکسار، نباید یکی از کمبودهای آن را فراموش کرد؛ کمبودی که نه به خود محتوا و نه به نحوه‌ی ارائه‌ی محتوا، بلکه به عدم وجود تناسب کامل بین این دو مربوط می‌شود. واقعیت این است که برخلاف برترین انیمیشن‌های پیکسار که از گستردگی این جنس از آثار برای خلق فیلم‌هایی مناسب برای همه بهره می‌برند، Turning Red گاهی حتی مطمئن نیست که کدام مخاطب را هدف می‌گیرد.

از یک طرف هیچ شکی وجود ندارد که بحث‌های مفهومی این روایت عملا کارکردی برای مخاطب خردسال ندارد و حداقل تماشاگرهای نوجوان به بالا را هدف می‌گیرد. از آن سو طی چندین و چند سکانس انیمیشن می‌بینیم نوع داستان‌گویی آن‌چنان با سلایق طبیعی بسیاری از افراد قرارگرفته در گروه مخاطب‌های هدف، جور درنمی‌آید. ماجرا هرگز در حدی نیست که تجربه‌ی اصلی را شدیدا خراب کند. اما بدون شک وجود این ناهماهنگی نه‌تنها تعداد تماشاگرهای اصلی اثر را پایین می‌آورد، بلکه میزان اعتماد برخی از مخاطب‌ها به عمق داستان‌گویی انیمیشن را هم کاهش می‌دهد.

«قرمز شدن» به خاطر وجود نوعی تضاد بین بحث‌های داستانی و لحن قصه‌گویی، در مقایسه با برترین آثار پیکسار واقعا تعداد کمتری از مخاطب‌ها را هدف می‌گیرد
بااین‌حال نباید از یاد برد که پرداختن درست فیلم‌نامه به اصول، عقاید و رفتارهایی که می‌تواند در یک خانواده‌ی دو ملیتی در جریان باشد، مِی لی را واقعی‌تر می‌کند. همین واقعی بودن توانایی ایجاد ارتباط لازم بین مخاطب و اثر را دارد.

چون به شکلی واضح سبب می‌شود که خود فیلم بیشتر از منابع الهام آن به چشم بیایند. تنظیمات داستانی مناسب، جسارت در به تصویر کشیدن شخصیت اصلی و انیمیشن‌سازی تماشایی پیکسار کنار نکات مثبت دیگری همچون موسیقی متن لودویگ گورنسن کاری کردند که آن «گروه مخاطب نسبتا خاص و مشخص انیمیشن قرمز شدن» بیشتر از حالت عادی، تعدادی قابل‌توجه از انسان‌ها را در خود جا بدهد.

انیمیشن Turning Red

درخشان‌ترین نکته درباره‌ی داستان‌گویی Turning Red را می‌توان عدم تلاش کورکورانه برای ارائه‌ی راه‌حل دانست. گاهی یک تصویرسازی ساده با تمرکز روی ابعاد شخصی زندگی یک نفر می‌تواند به بهترین شکل ممکن، میلیون‌ها نفر را به سمت‌وسوی تفکر درست راجع به نبردهای درونی و بیرونی سخت خود ببرد.

همین که Turning Red در پایان‌بندی مناسب خود به خوبی درک می‌کند که برخورد دو انسان متفاوت و گره‌خورده به یکدیگر می‌تواند راجع به موضوع یکسان شدیدا متفاوت با هم باشد، نشان می‌دهد که استودیو Pixar شرکت دیزنی همچنان تیمی است که به آدم‌ها اهمیت زیادی می‌دهد. همین ما را بس.

بازدید : 43
سه شنبه 23 فروردين 1401 زمان : 11:46

یکی بود، یکی نبود، بزی بود که بهش می‌گفتن بز زنگوله پا. این بز ۳ تا بچه داشت شنگول، منگول، حبه انگور. این‌ها با مادرشان در خانه‌ای نزدیک چراگاه زندگی می‌کردند.

یکی بود، یکی نبود، بزی بود که بهش می‌گفتن بز زنگوله پا. این بز ۳ تا بچه داشت شنگول، منگول، حبه انگور. این‌ها با مادرشان در خانه‌ای نزدیک چراگاه زندگی می‌کردند. روزی بز خبردار شد که گرگ تیز دندان در آن دور و بر‌ها خانه گرفته و همسایه‌اش شده، خیلی نگران شد و به بچه‌ها سپرد که مراقب باشید. اگر کسی آمد و در زد از درز در و سوراخ کلید خوب نگاه کنید، اگر من بودم در را باز کنید، اگر گرگ یا شغال بود در را باز نکنید.


بچه‌ها گفتند: چشم.
بُز رفت یک ساعت دیگر گرگ آمد در زد.
بچه‌ها گفتند: کیه؟
گفت: «منم، منم مادرتان!»
بچه‌ها گفتند: «دروغ می‌گی، صدای مادر ما نازکه، اما صدای توکلفته.»
دوباره برگشت و در زد.
باز بچه‌ها پرسیدند: «کیه؟»
گرگ صدایش را نازک کرد و گفت: «منم، منم مادرتون.»
بچه‌ها از پشت در نگاه کردند و گفتند: «دروغ می‌گی، مادر ما دستش سفیدِ تو دستت سیاهه.» گرگ رفت به آسیاب و دستش را زد توی کیسه آرد. دستش را سفید کرد و برگشت و‌‌ همان حرف‌ها را زد. باز بچه‌ها از پشت در نگاه کردند و گفتند: «تو دروغ می‌گی مادر ما پاهاش قرمزه، تو پاهات قرمز نیست.»


گرگ هم رفت به پاهاش حنا گذاشت وقتی که پاهاش رنگ حنا شد، آمد در خانه بز و‌‌ همان حرف‌ها را زد. بچه‌ها این دفعه در را باز کردند، گرگ یکهو پرید توی خانه. شنگول و منگول را خورد اما حبه انگور رفت توی سوراخ راه آب پنهان شد. نزدیک غروب بز زنگوله پا از چرا برگشت وقتی به در خانه رسید، دید در باز است، تعجب کرد. بچه‌ها را صدا زد اما جوابی نشنید. حبه انگور از ته سوراخ راه آب صدای مادرش را شنید بیرون آمد و همه چیز را برای مادرش تعریف کرد. مادرش پرسید: «گرگ آمد یا شغال؟»
حبه انگور گفت: «نمی‌دانم.»
بز رفت در خانه شغال و گفت: «شنگول و منگول مرا تو خوردی؟»
شغال گفت: «بیا خانه مرا ببین، چیزی توش نیست، شکمم را نگاه کن از گرسنگی به پشتم چسبیده. این کار گرگه. بز رفت خانه گرگ. گرگ هم یک دیگ را آتش کرده بود و داشت برای بچه‌اش، آش می‌پخت. بز روی پشت بام شروع کرد به جست و خیز کردن (بالا و پایین پریدن). گرگ سرش را بیرون آورد و فریاد زد:«کیه کیه پشت بام توپ و تاپ می‌کنه؟! آش بچه‌های مرا پر از خاک و خل می‌کنه؟!» بز گفت: «منم منم، بز زنگوله پا کی برده شنگول من؟! کی خورده منگول من؟! «
گرگ گفت:«منم منم گرگ تیز دندان من خوردم شنگول تو، من بردم منگول تو، من میام به جنگ تو. «بز گفت:«چه روزی میای به جنگ من؟» گرگ گفت: «روز جمعه. فردا.»
بز آمد به خانه خودش و از آنجا رفت به صحرا علف سیری خورد. روز بعدش رفت پهلوی گاودوش تا شیرش را بدوشد و یک ظرف کره و سرشیر درست کند. وقتی که درست شد، کره و سرشیر را برداشت و برد برای سوهان‌کار و گفت: شاخ را تیز کن. سوهان‌کار شاخ بز را تیز کرد. گرگ هم رفت پیش دلاک و گفت: «دندان‌های مرا تیز کن.» دلاک گفت: «کو مزدش.» گرگ گفت: «مگه مزد هم می‌خوای. «
دلاک گفت:« بله، بدون مزد که نمی‌شه.» گرگ هم رفت یک انبان (کیسه) برداشت و پر از باد کرد و برای دلاک برد. دلاک تا سرانبان (کیسه) را باز کرد دید همه‌اش بادِ، اما به روی خودش نیاورد وگفت:«بلایی به سرت در بیارم که تو داستان‌ها بنویس. به جای مزد فیس می‌دی.» گاز انبر را برداشت و دندان‌های گرگ را کشید و پنبه جاش گذاشت. فردای آن روز، گرگ و بز وسط میدان آمدند. گفتند که پیش از جنگ باید آب بخوریم. بز پوزش را توی آب فرو برد، اما آب نخورد ولی گرگ آنقدر آب خورد تا شکمش باد کرد و سنگین شد. گرگ و بز به میدان آمدند. بز هم آمد با شاخ تیز و سر و گردن کشیده.
گرگ گفت: «برای من سروکله می‌کشی. الان نشانت می‌دم.» .....

حالا اگه گفتی بقیه قصه چی می‌شه؟
از کودک بخواهید ادامه داستان را خودش بسازد. اما می‌توانید بعد از قصه‌گویی کودک، آخر داستان را برایش بخوانید. در افسانه ادامه داستان این‌گونه آمده است: گرگ پرید که خرخره بز را بگیرد. اما دندان‌های پنبه‌ای‌اش از دهانش افتاد بیرون. بز هم به گرگ فرصت نداد. رفت عقب و آمد جلو و با شاخ زد توی پهلوی گرگ تیز دندان. پهلوی گرگ شکافت و شنگول و منگول از شکم گرگ افتادن بیرون. بُز شنگول و منگول را به خانه برد و حبه انگور راهم صدا کرد و گفت: «بچه‌ها بعد از این دانا باشید و دشمن را از دوست بشناسید.»

بازدید : 38
يکشنبه 21 فروردين 1401 زمان : 10:27

همه چیز در مورد فیلم گاو داریوش مهرجویی – نقد و تحلیل و داستان کلی
نوشته: علیرضا مجیدی به روز رسانی شده در خرداد ۲۶, ۱۳۹۹

0
به اشتراک گذاری
با فیلم گاو مرز قاطعی بین سینمای تجاری و غیر تجاری، سینمای متعارف و غیرمتعارف کشیده شد، بدقلق‌ترین منتقدان، فیلم را ستودند و برای نخستین‌بار اتفاق نظری در ستایش از یک فیلم ایرانی پدید آمد. سازنده فیلم، داریوش مهرجویی، فیلم تجاری‌اش را به نام الماس ۳۳ در پیشینه خود داشت که گاو هیچ قرابتی با آن داشت.

مهرجویی برای پروردن فیلمنامه خود با یاری غلامحسین ساعدی از کتاب «عزادارن بیل» بهره گرفت که مجموعه هشت داستان پیوسته است. داستان چهارم کتاب، دستمایه مهرجویی در گاو است، اما و آدم‌ها و عناصر و حوادث دیگری از داستان‌های دیگر این مجموعه را نیز وارد فیلمنامه کرده است. از این لحاظ می‌توان گفت که فیلم مهرجویی منسجم و پروده‌تر از داستان‌های ساعدی از کار درآمده است، نه فقط بر نقش گاو در اقتصاد روستا تاکید شده است، بلکه تعلق خاطر مش حسن به گاو شیرده‌اش نیز دقیق و کامل‌تر القا می‌شود. گفت‌وگوها مناسب‌تر و دارای نواخت هستند. یک‌یک این مسائل را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

در داستان‌های «عزرائیل بیل» گاو مش حسن سهمی در زندگی روستاییان ندارد. با آنکه روستای بیل دچار قحطی و خشکسالی است، کسی به فکر شیری که از گاو عاید می‌شود نیست. طبیعی هم هست. آخر مگر یک گاو چند من شیر می‌دهد؟ بنابراین هریک از اهالی بیل در فکر چاره‌ای است. یکی به پوروس (دزدی) می‌رود، یکی دنبال گدایی است، یکی می‌رود تا از صحرا علف و یونجه تهیه کند. مش حسن تنها کسی است که پی گاو و دام است. «باید فکر گاو و گوسفندامون هم باشیم.» و مش جبار به او تشر می‌زند که بهتر است اول به فکر شکم خودشان باشند تا گاوها و گوسفندها. در کتاب نه فقط تاکید، بلکه اشاره‌ای به این نیست که گاو شیرده مش حسن سهمی در اقتصاد روستا دارد؛ اما اشاره به علاقه مفرط مش حسن به گاو هست. اسماعیل، برادرزن مش حسن به خواهر عباس، دختری که به او علاقمند است، می‌گوید: «من می‌دونم که مش حسن گاوشو خیلی بیشتر از خواهرم دوس داره.» در فیلم، هم بر تامین شیر روستاییان از گاو تاکید می‌شود و هم بر علاقه اغراق‌آمیز مش حسن به گاو. در فصل اول، موقعی که زن مش‌اسلام با کاسه‌ای در دست آماده رفتن به خانه مش حسن است، مش‌اسلام به او می‌گوید: «می‌ری شیر بگیری؟ تو این ده که یه گاو بیشتر نیست» و اشاره به گاو مش حسن می‌کند که به صحرا برده شده‌است. وقتی مش حسن از صحرا برمی‌گردد و گاوش را در طویله بسته است، انبوهی زن کاسه در دست دم خانه او ازدحام می‌کنند. همین اشاره‌ها برای نشان دادن سهم گاو در حیات اقتصاد سنتی روستا کافی است. تاکیدهای کارگردان بر نشان دادن علاقه مش حسن به گاو بیش از این‌هاست؛ مش حسن در راه بازگشت از صحرا گاوش را در رودخانه می‌شویدو خود را. با دو دست آب بر می‌دارد، جلو گاو می‌گیرد. او نمی‌خورد، خودش آب را سر می‌کشد و پس از شست‌وشو با کتش گاو را خشک می‌کند. چشمش به بلوری‌ها (همان پوروسی‌ها داستان) می‌افتد. هراسان می‌شود و به روستا باز می‌گردد (عنوان‌بندی فیلم به صورت منفی روی حرکت گاو و مش حسن است که گاه باهم یکی می‌شوند). در قهوه‌خانه وقتی که مش حسن نشسته است تا استراحت کند، درباره بلوری‌ها صحبت می‌شود که (به تصویر صفحه مراجعه شود) گوسفندها و وسایل خانه اهالی را به سرقت می‌برند. یکی می‌گوید: «حالا نوبت گاو مش حسنه» و مش حسن، گویی که قرار است آن اتفاق در همان موقع روز جلو چشم اهالی رخ دهد، سراسیمه و وحشت‌زده گاو را به خانه می‌برد. با فانوس گوشه و کنار طویله را تجسس می‌کند تا احیانا جانوری نباشد که به گاو آزار برساند. شب را در طویله می‌خوابد و کشیک می‌کشد. روز بعد در غیبت مش حسن، گاو به دلیل نامعلومی می‌میرد (این پرسش که گاو به چه علتی می‌میرد تا پایان فیلم بی‌پاسخ می‌ماند). مرگ گاو ضربه خردکننده‌ای بر مش حسن وارد می‌کند، به طوری که او را از خود بی‌خود و بی‌هوش می‌کند. برای عارضه شدن این وضع بر مش حسن سه حالت برشمرده‌اند.

الف) سهم گاو در زندگی اقتصادی روستا و مش حسن عمده است و عارض شدن آن بیماری بر مش حسن بر اثر از دست دادن ممر درآمد اوست.

تغییری دیگری که مهرجویی (نسبت به داستان ساعدی) انجام داده، مهم بودن گاو در زندگی اقتصادی ده است. در داستان اصلی اشاره‌هایی به صحرا رفتن اهالی ده برای برداشت محصول و وجود خرمن-و حتی وجود یک گاو دیگر-می‌شود. در فیلم این عوامل به کناری گذاشته شده و گاو شیرده اهمیت فراوانی پیدا می‌کند و بدین ترتیب مرگ گاو مش حسن روی زندگی تمام اهالی اثر می‌گذارد. راست این است که به جز زنان کاسه به دست-که به آن اشاره شد-نشان دیگری از این اهمیت در فیلم نیست. پس از مرگ گاو در روستای متکی بر اقتصاد تک محصولی(گاو شیرده) فقط مش حسن دچار خسران می‌شود.

خرید سرور مجازی
خرید بلیط لحظه آخری هواپیما از فلایتیو
خرید ساک پارچه ای
کلاه تبلیغاتی
بهترین جراح بینی
ب) رابطه مش حسن و گاو فراتر از رابطه یک کشاورز با زمینش است، این رابطه فقط یک رابطه اقتصادی نیست. لایه فلسفی فیلم، مسئله تناسخ را مطرح می‌کند که از پیشینه‌ای دیرپا در فرهنگ ایران برخوردار است. مش حسن پس از مرگ گاو، شخصیت انسانی خود را نفی می‌کند ‌ و به عبارتی گاو در وجود او تجلی می‌کند، گرچه از زمینه‌ای اقتصادی مایه می‌گیرد، اما به باورها فلسفی قوم ایرانی ربط می‌یابد.

ج) بعضی دیگر نیز معتقدند که فیلم گاو علاوه‌بر نشان دادن گوشه‌هایی ازمناسبات اجتماعی و اقتصادی روستاهای پرت‌افتاده این ملک (به عنوان فرع) شرح دردآمیز دلدادگی مش حسن است بر گاو خود. مش حسن آدمی درون گراست که به توجه او به «من» سرآغاز تعارض با دنیای سرسخت و بی‌رحم بیرون از خویش است. او انسان تنهایی است-البته نه از جنس سامسا در «مسخ» کافکا- که به جای آدم‌ها با محیط و طبیعت اطرافش و با گاوش رابطه محکم برقرار کرده است. تنها شبی که ما او را آماده خواب می‌بینیم بسترش را در طویله انداخته است دمی با او بازی کند. آنچه به مش حسن آرامش و امنیت می‌دهد، فردی خود او است.

به عبارت دیگر رابطه مش حسن و گاوش، رابطه عاشق و معشوق است، از آن نمونه‌هایی که در ادبیات فارسی و عرفانی ایرانی فراوان وجود دارد. او معشوق را نه برای خود بلکه برای خاطر وجود خود او می‌خواهد. هر چیزی را می‌تواند ببیند جز عذاب و مرگ او. برای همین است که مرگ گاو را باور نمی‌کند و خود را گاو مش حسن می‌پندارد. «گاو من همین جاس. گاو من درنرفته، من بوشو می‌شناسم از اینجا نرفته بیرون.» یا: «من مش حسن نیستم، من گاوم، من گاو مش حسنم.» جدایی از معشوق، نه مرگ گاو شیرده به عنوان یک محل درآمد، مش حسن را از خود بی‌خود و بی‌هوش می‌کند. بنابراین او برای رسیدن به یار، موقعی که او را بسته‌اند و می‌خواهند برای مداوا به شهر ببرند، خود را به ته دره می‌اندازد و فنا می‌کند. نگارنده معتقد است سقوط مش حسن به ته دره از سر اتفاق یا لیز خوردن نبوده است. در داستان چهارم کتاب «عزاداران بیل» که موضوع اصلی فیلم از آن برگرفته شده است، تقریبا همه آدم‌ها حضور دارند: اسلام، کدخدا، عباس، پسرصفر، موسرخه (دیوانه)، اسماعیل، جبار، همسر مش حسن، پوروسی‌ها (بلوری‌ها) و دیگران؛ اما پیشینه شخصیت و شناخت بیشتر تعدادی از این‌آدم‌ها با استناد به داستان‌های ماقبل چهارم و بعد از آن به دست داده می‌شود؛ مثلا اینکه گوسفندهای مش جبار را بلوری‌ها دزدیده‌اند مربوط به داستان سوم است که در فصل افتتاحیه فیلم بازگو می‌شود. دزدیدن مرغ‌های همسایه توسط یکی دو تن از اهالی نیز مربوط به همین داستان است. پیرزنانی که مراسم دعا و سوگواری برگزار می‌کنند، نقش خود را در داستان سوم بازی می‌کنند. آن‌ها موقعی که قحطی گرسنگی در بیل بیداد می‌کند، پوشیده در لباس‌های یک سر سیاه درحالی‌که جارو به آب تربت می‌زنند وبالای سر مردان تکان می‌دهند، زیر لب دعا می‌خوانند وبه در دیوار آب می‌پاشند. در فیلم این مراسم را موقعی اجرا می‌کنند که مش حسن غرق دنیای ذهنی‌اش خود را گاو می‌پندارد و حالش روزبه‌روز وخیم‌تر می‌شود. گوشه‌هایی از رفتار و سکنات موسرخه از داستان هفتم اخذ شده است. در فیلم بعد از دفن گاو، مش اسلام و کدخدا و مش عباس با هشداری که پسر مش صفر می‌دهد، حضور دیوانه را به عنوان تنها فردی که ممکن است پیش مش حسن دهان بازکند و ماجرای مرگ گاو را بازگو کند، مزاحم می‌دانند، بنابراین بعد از اینکه گاو را طناب پیچ می‌کنند و در چاه می‌اندازند او را که تسلیم رفتار اهالی است می‌بندند و در طویله می‌اندازند. رفتار او در قیاس با واکنش مش حسن در مقابل رفتار خشن چند تن از روستاییان که می‌خواهند او را دست بسته برای مداوا به شهر ببرند، بیانگر تفاوت واکنش دو آدم (یکی دیوانه و دیگری فردی که دیوانه پنداشته می‌شود) در برابر یک عمل است.

اکثر گفت‌وگوهای کتاب بدون کمترین تغییر در فیلم نقل شده است و در موارد اندکی نیز که بعضی تغییرهای جزئی درآن‌ها داده شده، گفت‌وگوها شسته و رفته‌تر از کار درآمده‌اند؛ به عنوان مثال مش حسن پس از آنکه اهالی به او می‌گویند که گاوش فرار کرده است، روی پشت‌بام می‌رود و می‌نشیند و بالا آمدن ماه را می‌نگرد. در کتاب آمده است: «عباس گفت: پس نشستی اینجا که چه کار بکنی؟ مش حسن دست و پایش را گم کرد و گفت: هیچ. نشسته‌ام اینجا و وانو نگاه می‌کنم. می‌بینین داره از پوروس می‌یاد بالا.»

در فیلم پس از اینکه از مش حسن علت نشستنش را روی پشت‌بام می‌پرسند، می‌گوید: «ماه که دراومد براش آب می‌برم.» مش جبار «اگه در نیومد چی؟» مش حسن: هر وقت گاو من تشنه‌اش بشه ماه هم در می‌یاد.»

گفت‌وگوی مش اسلام و مش حسن وقتی که قرار است اسلام خبر دررفتن (مرگ) گاو را به مش حسن بدهد، یا مکالمه مردهای ده با مش حسن در طویله، وقتی که او دیگر خود را گاو می‌پندارد و دور طویله نعره‌زنان می‌دود، انسجام و ایجاز پاکیزه‌ای دارد. به‌طور قطع یکی از عوامل امتیاز گاو، به عنوان یک فیلم غیرمتعارف، روشنی سادگی همین گفت‌وگوها است.

در واقع گاو را باید محصول و برآمد تجربه‌های کمیاب سالمی دانست که در سینمایی ایران از اوایل دهه ۱۳۴۰ در حال شکل گرفتن بود؛ تجربه‌هایی که به مقدار فراوان از تئاتر و ادبیات تاثیر پذیرفته و حاملان آن عموما همان آدم‌های صحنه نمایش و فعالان ادبیات بودند. شاید نتوان هیچ فیلمی را مثال آورد که به اندازه گاو ترکیب سینما را با ادبیات نمایشی و ادبیات داستانی تا این اندازه بارز و نمایان نشان بدهد.

بازدید : 83
چهارشنبه 17 فروردين 1401 زمان : 11:40

یکی از مراحل مهم تنظیمات دوربین مدار بسته به تنظیم منوی این دستگاه مربوط می شود. به طور معمول، تمامی مدل های دوربین مدار بسته از منوی تنظیمات برخوردار می باشند. همچنین، تنظیم منوی دوربین های آنالوگ به یک شیوه و روش صورت می گیرد. در Menu دستگاه کاربران با گزینه های مختلفی برخورد می کنند. تنظیم سفیدی (White Balance)، نوردهی (Exposure)، تنظیمات ویژه (Special)، پنهان کردن تصاویر (Privacy)، تشخیص حرکت (Motion)) و روز و شب (Day & Night)، از مهم ترین گزینه های مربوط به تنظیمات منو (Menu) به شمار می روند.

تنظیمات ضبط فیلم و تصاویر دوربین مدار بسته
تنظیمات ضبط فیلم دوربین مدار بسته

با اعمال تنظیمات مربوط به ضبط فیلم و عملکرد تصاویر، امکان دسترسی به همه تصاویر در بازه زمانی بسیار کوتاه، برای کاربر فراهم می شود. برای انجام تنظیمات در ابتدا با کلیک راست کردن در صفحه اصلی دوربین مدار بسته، گزینه Menu انتخاب می گردد.

سپس با انتخاب بخش Storage، وارد بخش Recording شوید. سپس از بخش Select Camera دوربین تحت شبکه مدنظر کاربر انتخاب می شود. در مرحله بعد می بایست تیک مربوط به گزینه Enable Schedule فعال شود. در ادامه این فرآیند گزینه مربوط به Pre-Record، تعیین بازه زمانی آغاز به ضبط فیلم را مشخص می کند. گزینه Post-Record متوقف کردن بازه ضبط و گزینه Enable Redundant Recording تکرار ضبط تصاویر مطابق با جدول زمان بندی را انجام می دهد.

حتما بخوانید : آموزش نحوه سوکت زدن کابل شبکه دوربین

تنظیم رزولوشن و پهنای باند دوربین مدار بسته
از دیگر بخش های مربوط به تنظیمات دوربین مدار بسته به اعمال تنظیمات رزولوشن این دستگاه اختصاص پیدا می کند. برای انجام این فرآیند ابتدا با کلیک راست کردن بر روی صفحه اصلی، گزینه منو انتخاب شود. سپس به بخش Camera رفته و پس از آن وارد بخش Encoding شده و گزینه های رزولوشن (Resolution) و پهنای باند (Bitrate) را متناسب با عدد مورد نظر خود انتخاب نمایید.

نکته: برای دوربین های 3 مگاپیکسل پهنای باند مناسب عدد 3072 و برای دوربین های 2 مگاپیکسل عدد 2048 در نظر گرفته می شود.

تنظیم نمایشگر دستگاه NVR
از دیگر بخش های مربوط به تنظیمات در این دستگاه می توان به نحوه اعمال تنظیمات دستگاه ضبط تصویر، اشاره کرد. برای اجرایی کردن این فرآیند همانند موارد قبلی گزینه منوی دستگاه انتخاب می شود. سپس کاربر وارد قسمت System شده و بر روی گزینه Preview کلیک می‌کند. در این بخش کاربر متناسب با نوع نیاز خود نسبت به تنظیم Video Output اقدام می کند. بر این اساس، انتخاب گزینه های HDMI/VGA قابلیت نمایش تصاویر به صورت همزمان و گزینه HDMI2، امکان نمایش تصاویر دوربین به صورت تکی را فراهم می آورد. در مرحله بعد می بایست رزولوشن مناسب با صفحه نمایش دستگاه انتخاب گردد.

تنظیمات دید در شب دوربین مدار بسته
تنظیمات دید در شب یکی از دیگر تنظیمات مهم در دوربین های مدار بسته است. این تنظیمات برای مکان هایی که دوربین مدار بسته در محیط های بیرونی نصب شده و در شب نور محیط کم شده برای نظارت بهتر و دریافت تصاویر مناسب تر صورت می گیرد. برای اجرای این تنظیمات بایستی وارد تنظیمات دوربین زمان بندی دوربین شده و در بخش زمان و ساعت تغییراتی اعمال کرد.

با توجه به اهمیت این تنظیمات در مقاله دیگری به طور مرحله به مرحله و جامع به آموزش این موضوع پرداخته ایم. برای کسب اطلاعات بیشتر بر روی “همه چیز درباره تنظیمات دید در شب دوربین مدار بسته” کلیک نمایید.

اعمال تنظیمات نور دوربین مدار بسته
اعمال صحیح تنظیمات مربوط به نور، از موضوعات بسیار مهم پس از نصب و راه اندازی دوربین مدار بسته قلمداد می گردد. بهره مندی از تصاویر دارای کیفیت و رزولوشن بالا، برای کاربران از درجه اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد. کیفیت تصاویر دوربین در صورت زیاد یا کم بودن نور محیط بیش از پیش اهمیت پیدا می کند.

برای اعمال این تنظیمات گزینه منو را انتخاب کرده و سپس به بخش مربوط به Setup وارد شوید. در این مرحله با انتخاب گزینه Image واقع در سمت چپ Menu تنظیمات مورد نظر اعمال می شود. برای انجام تنظیمات مربوط به تغییر رنگ و نور، گزینه Scenes کاربرد دارد. برای ارتقای کیفیت تصاویر، گزینه Image Enhancement مؤثر است. همچنین، برای کنترل میزان تضاد نور گزینه Contrast و برای تنظیم میزان اشباع رنگ، گزینه Saturation و به منظور تنظیم میزان روشنایی و نور، گزینه Brightness انتخاب می شود.

دقت داشته باشید که در صورتی که تنظیمات نور دوربین مدار بسته به درستی صورت نگیرد مشکلات بسیاری برای تصاویر ضبط شده ایجاد شده و احتمال تاریک، روشن یا برفک دار بودن آن وجود دارد. در مقاله دیگری به بررسی مشکلات دوربین و نحوه عیب یابی آن ها پرداخته ایم برای کسب اطلاعات بیشتر توصیه می کنیم مقاله “راهنمای جامع نحوه رفع مشکلات دوربین مدار بسته” را مطالعه نمایید.

نحوه تنظیمات دوربین مدار بسته بر روی گوشی هوشمند
انتقال تصویر دوربین مدار بسته

اعمال تنظیمات دوربین بر روی گجت های هوشمند از جمله تلفن همراه نیز از این قاعده مستثنا نمی باشد. برای انجام این کار می بایست دستگاه DVR به مانیتور متصل شود. برای انجام این اتصال از کابل HDMI یا VGA استفاده می شود. در مرحله بعد می بایست نسبت به تغییر تنظیمات شبکه در منوی دستگاه DVR اقدام کرد. وارد بخش تنظیمات شده و با انتخاب گزینه Network، تغییرات مورد نظر را انجام دهید.

پس از طی این فرآیند، تغییر تنظیمات موردنظر در دستور کار قرار می گیرد. برای انجام این کار از کامپیوتر و لپ تاپ استفاده کنید. با وارد کردن بارکد در Internet Explorer، باید Admin، Password و User Name را به انگلیسی وارد کرده و سپس به قسمت Forwarding مودم رفته و تغییرات مورد نیاز اعمال گردد. در مرحله بعد مودم به دستگاه DVR متصل شده و کابل مربوطه را به مودم وصل کنید. دریافت سیگنال تصویر بر روی مانیتور، حکایت از درست انجام شدن تنظیمات دارد. در مرحله آخر، می بایست نرم افزار مربوط به دوربین را بر روی تلفن هوشمند خود نصب کرد.

نکته: IP و Port مورد نظر برای وارد کردن در نرم افزار مربوطه 192.168.1.7:80 و ID مدنظر Admin می‌باشد.

حتما بخوانید: علت نویز دوربین مدار بسته و روش های رفع آن

تنظیمات ساعت و تاریخ دوربین مدار بسته
برای اعمال تنظیمات دوربین مدار بسته به ویژه تنظیم ساعت و تاریخ ابتدا وارد Menu دستگاه شده و در قسمت تنظیمات گزینه مربوط به Date & Time را انتخاب کنید. همچنین، برای نشان دادن تاریخ و زمان در پخش زنده یا فیلم های ضبط شده می بایست نسبت به فعال کردن این عملکرد اقدام کرد. برای انجام این کار وارد تنظیمات دوربین شده و پس از انتخاب گزینه Video یا Display، تیک مربوط به تاریخ و زمان را فعال کنید.

نکته: در صورتی که علی رغم تنظیم شدن ساعت و تاریخ، باز هم دستگاه تاریخ و ساعت نادرست را بر روی نمایشگر نشان می دهد، باید سیستم عامل دستگاه NVR و دوربین به روز رسانی شود.

آموزش نصب دوربین مدار بسته با برق گستران
در این مقاله بررسی تنظیمات دوربین مدار بسته پرداختیم. نصب و راه اندازی دوربین های مدار بسته امری تخصصی بوده و نیازمند یادگیری حرفه ای می باشد. در صورتی که علاقه مند نصب دوربین های مدار بسته هستید توصیه می کنیم در دوره های آموزش نصب دوربین های مدار بسته آموزشگاه برق گستران شرکت کرده و خود را برای ورود به بازار کار آماده نمایید. آموزش تعمیرات پکیج دیواری، آموزش تعمیرات موبایل، آموزش برق صنعتی و . . . برخی از دیگر دوره های در حال برگزاری در این آموزشگاه است.

بازدید : 71
دوشنبه 15 فروردين 1401 زمان : 11:53


در حالت 2 نفر یک حاکم داریم و نفر دیگه که این حاکم باید مشخص بشه که برای این منظور اکثرا به این طریق عمل میکنند که برای هر نفر برگ میکشند اولین نفری که تک بهش افتاد حاکم میشه.
فرض میکنیم حامد و حمید دارند بازی میکنند و حامد حاکم میشه.

حمید باید برگ پخش کنه به این صورت که 5 تا میده به حامد 5 تا به خودش و بقیه برگها رو میذاره کنار.

در بازی حکم چیزی وجود داره به نام حکم کردن به این صورت که از خالهای 4 گانه ( خشت, خاج , دل و پیک ) باید یکی به عنوان حکم توسط حاکم مشخص بشه . حالا این حکم چیه ؟
توی این بازی هر برگ ارزشی داره به این ترتیب : آس بیشترین از همه بعد شاه , بی بی , سرباز و ده و همینطور به پایین . حالا در این بین خالی که حکم میشه بالفرض دل حکم میشه در اینجا برگهای حکم از سایر برگها ارزش بیشتری دارند یعنی تک دل از همه برگها بهتره و همینطور به پایین و حتی 2 دل ارزشش از تک مثلا خشت بیشتر !
در این بازی , بازی توسط حاکم و برگی که اون میندازه شروع میشه . خب با این توضیح میریم سراغ حمید و حامد.
حامد حاکم شده و از بین 5 برگ باید حکم رو انتخاب کنه و اعلام کنه ( معمولا برای حکم کردن قاعده خاصی نیست و هر کس یک چیزی و برحسب وارد بودن و تجربه حکم میکنه اما در حالت پیش قرض چیزی حکم میشه که بین اون 5 برگ اولیه از همه بیشتر یا از همه بالاتر باشه به این معنا که فکر میکنیم 5 برگ اولیه حامد عبارت از آس دل , شاه دل ( کم پیش میاد ! ) , و آس خشت ( مثال اینا ! ) و 5 پیک و 4 خشت . خب اینجا حامد میتونه هرچی بخواد حکم کنه اما عقل سلیمش میگه که دل هایی که داره سر تر و باید اون رو حکم کنه . بعضی ها هم میگن که خود آس و شاه دل 2 دست میگیرند ( اینم بعد توضیح میدم ) پس میان خشت حکم میکنند . پس همونطور که گفتم حکم کردن بستگی به فرد داره .
خب حالا حامد حکم کرده و چون بازی 2 نفر است باید از 5 برگی که داره 3 تارو بندازه اونور و اون فرد دیگه هم 2 برگ از برگهاشو جدا میکنه ( اونایی رو جدا میکنند که ارزش کمتری دارند و حکم هم نیستند البته معمولا ! ممکنه یکی حکم بندازه بیرون اما بجاش آس غیر حکم رو نگه داره ! ) و بعد برگاشونو میذارند کنار اما به پشت که طرف مقابل نفهمه چی رو کنار گذاشتند بعد بازی به این صورت شروع میشه که حاکم از اون برگهای اولیه ( یعنی اونایی که اول حمید گذاشت کنار ) یک برگ رو برمیداره و نگاه میکنه طوری که حمید نبینه و برانداز میکنه که برگ خوبی یا نه اگه خوب بود برش میداره و برگ بعد اون رو میذاره کنار ( برگی که از این به بعد کنار گذاشته میشه نباید دیده بشه ! البته این مورد توافقی بعضی طی میکنند که نگاه کنند ) بعد نوبت حمید اون هم همین کار رو میکنه اما به این صورت که اگه برگ اول رو نخواست اونو میذاره کنار و برگ دوم رو هرچی بود برمیداره ( برگ اول رو ببینی و برداری نمیتونی بفهمی برگ 2 چیه ! برگ 1 رو بذاری کنار برگ 2 رو برداری ممکنه که برگ 1 بهتر بوده باشه ! دیگه اینجا بستگی به 2 طرف و واردیشون داره ) همینجوری ادامه میدند تا به 2 برگ آخر میرسیم که نوبت حاکم برداره که اینجا حاکم 2 تا برگ رو با هم اجازه داره نگاه کنه و یکیشون رو انتخاب کنه . اگه درست پیش رفته باشند هر 2 باید 13 برگ داشته باشند و 26 برگ هم که کنار قرار داره که معلوم نیست اون چه برگهایی هست . بعد بازی شروع میشه توسط حاکم به این صورت که هر برگی که حاکم انداخت باید طرف مقابل هم همون رو بره. فرض کنیم که حامد دل حکم کرده و با آس خشت بازی میکنه اینجا حامد باید خشت بازی کنه و فرض میکنیم که حمید خشت داره – یکی 6 خشت یکی دیگه شاه خشت – خب اینجا حمید باید یک خشت بره اما بهتره 6 رو بازی کنه به جای شاه . چرا ؟ چون شاه از 6 بهتره و باید نگهش داشت درثانی وقتی حامد اس خشت رو میره برگ شاهی که دست حمید هست سرتر .
خب حمید 6 رو میره حامد هم آس رو رفته و اینجا آس بهتر از 6 و حامد میتونه 2 برگ رو برای خودش برداره و جلوی پاش یا کناری بذاره که به این میگن یک دست و هر کی به 7 دست برسه برندست.
توی بازی 2 نفر هر دست از 2 برگ تشکیل شده که تعداد این 2 تایی ها به 7 تا برسه فرد برده
خب ادامه میدیم فرض بالا رو به این صورت که حامد آس خشت بازی کنه اما حمید خشتی نداشه باشه !
در این حالت حمید 2 کار میتونه انجام بده یکی معقولانه یکی هم دیوانگی .
حالت اول اینه که برگ حامد رو به اصطلاح ببره ( بریدن, نه برنده شدن ) برای عمل برش باید فرد به جای اون خالی که بازی شده و نداره ازش حکم بره و بهتر هم هست که برش با برگ ریز ( کوچکتر نظیر 2 انجام بشه ) ( بازی 3 یا 4 نفر موضوع فرق داره ) خب حامد آس خشت رفته حمید هم نداره به جاش با 2 دل ( یا کوچکترین برگ حکمش ) اون رو برش میده و یک دست برای خودش جمع میکنه ( گفتیم قبلا که حکم از برگهای غیر حکم حتی آس آنها برتر ) این بازی همینطور ادامه پیدا میکنه تا یکی 7 دست جمع کنه و بازی رو ببره . چند نکته ای که باید مد نظر داشت اینه که شروع بازی با حاکم اما ادامه ی آن با کسی که هر دست رو جمع میکنه به این معنا که حمید اگه دستی جمع کرد حالا نوبت اونه که هر چی خواست بره .
دومین نکته بازی حکم تا وقتی ادامه پیدا میکنه که تعداد امتیاز های هر فرد به 7 و 5 برسه که این دو تا رو یا حتی عدد دیگه قراردادی اما بیشتر بازی های حکم 7 امتیازی .
سومین نکته که توی بازی 2 نفر اولین حاکم توسط آس مشخص میشه اما در ادامه ی اون هرکی حاکم که برده باشه ( یعنی 7 دست رو جمع کرده باشه ) . اگه بازی ادامه یافت 2 نفر 6 به 6 شدند اینجا باز هم قرار داد تعیین میشه که آیا هرکی به 7 رسید بازی رو برده یا اینکه بازی تا 8 ادامه پیدا کنه ( یا هردو جفت 5 بشن ) حالت اول معلومه که هرکی به 7 برسه برنده میشه اما اگه تعیین کردیم که بازی به 8 افزایش بیابد اینجا دیگه هرکی به 8 رسید برنده شده اما امتیازش باید از طرف دیگه 2 تا بیشتر باشه منظورم اینه که هر2 باز جفت 7 شدند باز باید قرار داد کنند که بازی به 9 ادامه پیدا کنه یا اینکه در 8 تموم بشه . ( فکر کنم فهمیدید دیگه ) .

بازی 2 نفره به همین ترتیبی بود که گفتم بازم ابهامی بود بگین یا اگه کسی فکر میکنه چیزی جا انداختم بیاد کاملش کنه .

بازی 3 نفر اینطوریه که باز حاکم اول مشخص میشه بعد نفر دست چپی من شروع میکنه به برگ پخش کردن به این صورت که اول به حاکم 5 تا میده بعد نفر بدی و آخرین نفر هم خودش تا حاکم حکم کنه بعد که حکم کرد باز برگ میده اما این دور نفری 4 برگ مییده . این برگ دادن تموم که میشه چون تعداد ورقهای برگ 52 عدد و اینجا 3 نفریم نفری 13 تا میرسه ( توی همه انواع بازی حکم هر نفر 13 برگ داره اصولا ! ) یک برگ اضافی که برای اینکه این برگ اضافی نباشه قبل از بازی یک برگ بی ارزش که 2 هست میندازیم کنار که 2 کدوم خال رو بندازیم کنار دیگه توافقی .
خب بازی باز هم توسط حاکم شروع میشه اینجا چون 3 نفریم نوبت دست راستی حاکم که بعد اون بازی کنه .
با مثال برای فهم بهتر میگم . حامد و مهدی و علی بازی میکنند . حامد حامد , مهدی دست راست حامد و علی دست چپش ( نشستن باید طوری باشه که هر فرد دست طرف مقابل رو نبینه ) اینجا بعد از حامد مهدی باید بازی کنه و بعد علی و همین طور بازی مثل 2 نفر ادامه پیدا میکنه هرکی که دست جمع کرد نوبتش که بازی کنه و نفر بعدیش باید دست راستیش برگ بندازه .
خب این بازی هم ادامه پیدا میکنه تا یکی ببره و هرکی هم به امتیاز 7 برسه بازی رو به کل برده .
چند نکته : بازی 3 نفر کمی سخته چون حواس جمع میخواد .
دوم اینکه هرکی برد حاکم بعدی مثل بازی 2 نفره ( توی 4 نفره باز متفاوته ) .
یک نکته مهم : فرض کنیم بازی داره ادامه پیدا میکنه حامد حاکم 6 دست جمع کرده , مهدی هم 6 دست اما علی 5 دست ! اینجا کسی 7 نشده پس کی برده ؟؟؟ اینجا قانون میگه که علی برده ! چون اونا 6 هستند این 5 ! این قانون .
پس توی این بازی اگه 7 هم نشی میتونی بک امتیاز بگیری اما به شرطی که آنقدر وارد باشی که باعث شی اون 2 نفر دیگه 6 بشند ! پس این دیگه واردی میخواد .
خب توی این حکم 3 نفر هم چیزی به ذهنم بیشتر نمیرسه .
بریم سراغ محبوبترین نوع حکم یعنی 4 نفره ! که عشق منه که بیشتر هم بصورت شرطی بازی میشه .
اینجا 4 نفریم اما هر 2 نفر با هم هستند یعنی چی ؟

امین ( خودم ونمیگم ها :d ) حمید و حامد و علی میخوان بازی کنند حاکم با آس دوباره مشخص میشه حالا باید برای حاکم یار مشخص کنیم که اینکار به انواع گوناگون صورت میگیره :


خب فرض میکنیم امین با علی میشینه و حمید و حامد هم با هم .
طرز نشستن امین هر دو نفری که با هم هستند روبروی هم میشینند و یک حالت + به وجود میاد .
خب این از نشستن.
حالا باید برگ پخش شه که اینکار رو نفر دست چپی حاکم انجام میده و مثل حالت 3 نفره برگ میده اول 5 برگ و دور بعدی 4 برگ .
چند نکته در دست دادن در حالت 4 نفره :
کسی که باید برگ بده باید حتما دست چپی حاکم باشه ( مثل 3 نفره ) اما اگه نفر دست راستی هم خواست میتونه برگ بده .
هنگام دست دادن بعضی جاها توافق میشه ( در اصل اینجوری نیست ) که کسی که دست میده میتونه یکی از دست های یارشو بجز دست اول که 5 برگی ببینه ! ( این یک قانون چرت به نظر من اما میگم که حکم خودش بی قانون اصولا )
برگ دادن به این صورت که حاکم حکم کنه بعد دست دوم برگها ( یعنی 4 برگی ) داده بشه . نه اینکه همه 13 برگ حاکم رو بدیم بعد بگیم حکم کن !!
چند نکته در حکم کردن ( همه ی اینا توافقی ! ) : نوع اصلی حکم کردن که گفته شد خود حاکم هرچی خواست حکم میکنه . گاهی اوقات حاکم بوسیله ی دست یارش حکم میکنه به این صورت :
حاکم میگه سر قرمزش ! یعنی چی ؟ یعنی اینکه 5 برگ اولیه ی نفر روبروش ( یارش ) را رو میکنند به همه نشون میدند بین خالهای قرمز رنگش یعنی یا خشت یا دل هرچی سرتر بود همون حکم میشه .
با مثال میگم. امین میگه سر قرمر 5 برگ علی رو میشه که عبارتند از شاه دل , 6 دل, آس خشت , 3 پیک , 3 خاج و 2 خشت . خب معلومه آس خشت سرتر پس حکم خشت میشه .
چند نکته : ممکن اتفاق های باحالی بیفته : 1 ) برگهای علی اینجوری باشه : شاه دل , 6 دل, آس خشت , 3 پیک , آس دل و 2 خشت . اینجا چی حکم میشه !!؟؟ دل یا خشت ؟؟ هیچ کدوم . دست دوم علی رو میشه یعنی برگ ها پخش میشه تا اینکه 4 برگ علی رو بخوان بدند باز رو میکنند هرچی سرتر بود این دفعه حکم میشه .
فرض کنیم که این 4 برگ همشون سیاه بودند ! ( خاج یا پیک ) چی میشه ؟ دست سوم علی هم رو میشه ! اگه باز هم حکم تعیین نشد حاکم با توجه به دست اولی علی تعیین حکم میکنه !
حالت دیگه اینکه توی دست اول علی برگ قرمزی نیست ! اینجا هم باید دست دومش رو بشه تا برگ قرمزی در بیاد اگه اینجا هم بین 13 برگ که علی میگیره برگی قرمز یافت نشد دیگه خود حاکم مجبور خودش حکم کنه ( این نکته به یادتون باشه تا حکم تعیین نشه حاکم باید همون 5 برگ اولیه رو داشته باشند چی در این حالتهایی که گقتم چی حالتهای دیگه.
انواع دیگر حکم کردن : برگ وسط : اینجا حاکم میگه برگ وسط شریکم یا یارم و در این حالت از بین 5 برگ اولیه ی علی برگ 3 رو میشه و حکم تعیین میشه.
نوع دیگه : یا خشت یا دل و یا .... ( یا دل یا خاج و .... ) در این حالت 5 برگ اولی حاکم رو میدند ( بگم این نوع حکم کردن مسخره ترین نوعی که من دیدم و باهاش حتی بازی کردم ) اون میگه یا خشت یا مثلا دی یارم ( یا هرچی دیگه نظیر این ) اینجا برگهای شریکش یکی یکی رو میشه تا مثلا خشت یا دل رو بشه هرکدوم از این دو تا که رو شدند همون حکم میشه این رو کردن برگها ممکن حتی تا برگ 13 هم ادامه پیدا کنه که اگه باز هم حکم تعیین نشد خود حاکم باید حکم کنه .
چند نکته در بازی حکم :
طی بازی ممکن تقلبهایی بشه که اگر تقلب مشخص شه یک امتیاز به گروهی که تقلب گروه دیگه رو گرفته تعلق میگیره .
نوع برگ پخش کردن اصول داره ابتدا نفری 5 تا بعد 4 تا . بجر این تقلب محسوب میشه.
اگه کسی برگ بد پخش کرد مثلا به امین 14 برگ داد خودش در نتیجه 12 تا داشت اینجا چند مورد پیش میاد :
امین اگه حاکم باشه میتونه 2 کار بکنه بازی رو به هم بزنه یعنی اصطلاحا دست رو جا بره ( دوباره اون دست رو بازی کنند ) یا اینکه بک برگ به کسی که کم داره بده که این بستگی به حاکم و نگرش اون داره .
اگه کسی بد پخش کرد به خودش 14 رسید اما به یکی دیگه 12 تا اینجا خودش حق نداره به اونی که کم داره یک برگ بده چون اون بد دست داده پس کسی که کم داره یکی از برگهای اونی که زیاد رو داره از پشت انتخاب میکنه و میکشه برای خودش . ( توجه داشته باشید حاکم اگه دست رو جا نرفته باشه البته )
چند اصطلاح :
کوت کردن ( یا کت کردن ) : توجه داشتیم که کسی که 7 دست جمع کنه و در حالت 4 نفره هر گروهی که روی هم 7 دست جمع کنند برنده هستند و امتیازشون یکی اضافه میشه بهش . حالا فرض کنیم حمید حاکم و اون و حمید 7 دست جمع کردند اما امین و علی هیچی ! اینجا به اصطلاح امین و علی کوت شدند و به جای یک امتیاز 2 امتیاز به گروه حامد تعلق میگیره در حالت عکس حامد حاکم هست اما علی اینا 7 دست رو جمع میکنند اما حمیدشون هیچی نمیتونند ! اینجا حامد, حاکم کوت شده ! ( این نهایت کور کوری خوندن ( به زبون مشهدی بود ها ! ) که حاکم رو کوت کنی ) اینجا به علی اینا 3 امتیاز تعلق میگیره چون حاکم رو کوت کردند !
خب اینم از کوت کردن ! ( من از تایپ خسته نشدم شما از خوندن خسته شدید :d )
خب نکته های کوچک حرف زدن در بازی با شریک ممنوعه حرفهایی نظیر اینو بازی کن , ببرش , من ندارم این قبیل ......
نوبت بازی کردن طبق اصول اول حاکم بعد دست راستیش بعد شریک حاکم بعد نفر دیگه.
حاکم اگه ببره باز هم حاکم اما اگه بباخه اینجا نفر دست راستیش حاکم.
حکوت پس براساسی که گفتم ( توی بازی 4 نفره ) میچرخه . ( برخلاف 2 مورد قبلی که هرکی که میبرد حاکم میبود )

دیگه چی موند که بگم ؟؟؟؟؟

نکات دیگه گفتنی نیست :d کسی که میخواد حکمش خوب بشه باید زیاد بازی کنه و زیاد مخصوصا بازی کسانی رو که خب بلدند ببینه . 1 ) توافق میشه که امین با علی بشینه و حمید و حامد هم با هم یا هر نوع دیگش . 2 ) آس کشی میشه به این صورت که میگن آس اول حاکم آس دوم یارش . اون 2 نفر باقیمانده هم با هم میشینند

بازدید : 65
چهارشنبه 18 اسفند 1400 زمان : 17:18

خیال پردازی کودک | آیا مشکلی وجود دارد؟
نویسنده :دکتر فرزاد طباطبایی
خیال پردازی کودک مهم ترین عامل برای رشد شخصیت و مهارت‌های ارتباطی کودکان با دیگران است. کودک از طریق خیالات خود با شما صحبت می‌کند و جهان را با تصورات خودش تفسیر می‌کند. والدین باید در این زمینه کاملا هوشیارانه عمل کنند و نگذارند خیالات کودک افسار گسیخته یا سرکوب شود؛ چراکه در هر دو صورت کودک دچار آسیب خواهد شد. خیال پردازی باید در حد تعادل باشد و واالدین با برخورد صحیح خود رشد و پیشرفت فرزند خود را از طریق همین خیالات محقق سازند. لازم است که در این زمینه با روانشناس و مشاوره کودک در ارتباط باشید و نحوه برخورد با خیال پردازی کودک را یاد بگیرید.

تماس با مشاور

خیال پردازی کودک چگونه است؟
خیال پردازی کودکان، تصاویر و فکرهایی در ذهن کودک هستند که واقعیت نداشته و بخشی از دنیای کودکان محسوب می‌شود و در روانشناسی کودک از آن به عنوان دریچه‌ای برای ورود به عالم کودکی استفاده می‌شود. کودک با استفاده از خیال پردازی خود سعی در ارتباط با شما و بیان افکار خود دارد. منظور از غیر واقعی این است که تصاویر ذهنی، مصداق و نمود بیرونی و در دنیای واقعی ندارد. به عنوان مثال خیال پردازی درباره یک اسب شاخدار که شب‌ها در تختخواب کودک می‌خوابد یک نمونه از خیال پردازی کودکان است که کودک با این خیال پردازی سعی در بیان افکار خود دارد.


اینفوگرافیک خیال پردازی کودک
اینفوگرافیک خیال پردازی کودک

خیال پردازی کودک خوب است یا بد؟
خیال پردازی کودک خوب است یا بد؟

وابستگی به تخیل، باعث جدا شدن کودک از دنیای واقعی می‌شود. تخیل و رویا‌ها تا اندازه‌ای که بی آزار باشند و روی کودک اثر منفی نگذارد، مفید هستند اما اگر باعث شب بیداری، شب ادراری، ترس و ناامنی، انزوا و مختل شدن روابط کودک شود لازم است که والدین از یک روانشناس کودک درخواست کمک کنند.

تخیل و دوستان خیالی، مزیت‌های زیادی دارد و به رشد و توسعه تخیل کودک و بهبود کیفیت روابط در بزرگسالی کمک می‌کند اما اگر دوست خیالی کودک، تنها دوست او می‌باشد، باید نگران کودک خود باشید. برای مطالعه در زمینه دوستان خیالی کودک کلیک کنید.

والدین باید تلاش کنند مرز بین واقعیت و خیال را برای کودک مشخص کنند. تفاوت آن‌ها را به او آموزش داده و علاوه بر کمک به پرورش تخیل او، کنترل اوضاع را در دست بگیرند.


تخیل کودک از چه چیز هایی ناشی می شود؟
عوامل مختلفی در تعیین میزان، نوع و شدت تخیل کودک دخیل هستند. عواملی مثل ژنتیک، تربیت، محیط و...

ممکن است کودک ژن خلاقیت و رویاپردازی را از والدین یا افراد دیگری دریافت کند و لازم است که والدین آن‌ها را کشف و پرورش دهند. برای آگاهی از راه‌های پرورش خلاقیت کودک کلیک کنید.

همچنین عوامل محیطی نقش بسیار مهمی در تربیت تفکر خلاقانه کودک دارد. محیط مدرسه، محیط بازی، گروه دوستان و همسالان، همچنین اطرافیان و اقوام هم می‌توانند باعث شکوفایی خلاقیت یا سرکوب آن شوند. والدین باید به گونه‌ای اوضاع را کنترل کنند که خلاقیت کودک به او فشار روانی وارد نکند و در مسیر درست از آن استفاده نماید.


خیال پردازی کودک نشانه چیست؟
انیشتین می‌گوید تخیل از علم و دانش بهتر است. تخیلات، دری به سوی ساختن فضای ذهنی کودک می‌باشد. کودک با استفاده از تخیلاتش با شما صحبت می‌کند، افکار و دغدغه‌های خود را نشان می‌دهد و والدین باید با این مسئله بسیار هوشیارانه برخورد کنند. طبیعتا خیال پردازی نشانه ساختار سالم و پیشرفته مغز و عملکرد مناسب هوش کودک است، اما اگر کنترل نشده و محدوده آن مشخص نشود می‌تواند آسیب برساند.


چگونه پی به خیال پردازی های کودک ببریم؟
مهم ترین تیپ خیال پردازی برای کودکان، داشتن دوست خیالی است. با خواندن مقاله آموزش پدر و مادر روش مناسبی برای برخورد با کودک خود در پیش بگیرید. برای پی بردن به دوست دنیای خیالی فرزندتان سوالات زیر را بپرسید:

1. سوالات کودک
گاهی کودکان سوالاتی از شما می‌پرسند که نمی‌دانید چگونه و از کجا وارد ذهن آن‌ها شده است. سوالاتی در مورد جهان، خدا، تولد فرزند، فلسفه زندگی و این گونه سوالات نشان دهنده خیال پردازی کودک شما است.

2. رویاها
خواب‌ها و رویاهای شبانه کودک در درک فضای ذهنی او بسیار مهم است. کودک توانایی تمایز خیال و واقعیت را ندارد و لازم است که والدین رویا‌های کودک را جدی بگیرند. خواب دیدن را برای او تعریف کنند که کودک بداند اتفاقات دیده شده در خواب واقعی نیستند.

3. نقاشی
یکی دیگر از منابعی که کودک، خیالات خود را در آن پیاده می‌کند و از طریق آن با شما صحبت می‌کند نقاشی‌های اوست. شاید گاهی در نقاشی‌های کودک چیزهایی ببینید که کودک هیچوقت آن‌ها را ندیده است. بنابراین واکنش شما به نقاشی‌های او باید کاملا تشویق کننده و هوشمندانه باشد. از او بخواهید راجع به نقاشی خود به شما توضیح دهد و با هم آن را بررسی کنید. در زمینه تفسیر نقاشی کودکتان می‌توانید با متخصصین روانشناسی کودک در ارتباط باشید. برای کسب اطلاعات بیشتر از روانشناسی کودک کلیک کنید.

4. بازی ها
کودکان بلند بلند فکر می‌کنند. مخصوصا هنگام تنها بازی کردن ممکن است داستان‌های زیادی را برای خود بسازند و بر اساس آن با اسباب بازی‌های خود کار کنند. بهتر است که فضای بازی کودک در اتاق خود او باشد تا بتواند ساختار خیال پردازی منسجم و منظمی داشته باشد. کودک در بازی‌هایش، جهان مورد علاقه خود را می‌سازد و تخیل و تصور‌هایش را روی جهان خودش پیاده می‌کند. برای آگاهی بیشتر از بازی کودک کلیک کنید.

5. استدلال ها
ممکن است زمانی که از کودک سوالی می‌پرسید یا سعی در بازخواست او دارید، جواب‌هایی بشنوید که در اوج عصبانیت باعث خنده شما شود. کودک به شما دروغ نمی‌گوید، بلکه در ذهن او زندگی شکل دیگری دارد و از نظر او هیچ کار اشتباهی صورت نگرفته. استدلال‌ها و توضیحات کودکتان در مقابل سوالات شما، می‌تواند نشان دهنده میزان خیال پردازی او باشد.


سرکوب یا پرورش خیال پردازی های کودک
چگونه بفهمیم کودکان خیال پرداز است؟

باید سعی کنید فضای مناسبی برای پرورش خلاقیت کودک فراهم کنید. تخیلات کودک می‌تواند تا بی نهایت ادامه داشته باشد و این وظیفه والدین است که با صبوری، پذیرش، توجه و عدم سرکوب و تنبیه، فضای ذهنی او را کنترل کنند و باعث نشوند که بیش از حد درگیر خیالات شده یا اینقدر خیالات خود را سرکوب کنند که عملکرد زندگیشان مختل شود.


خیال پردازی و همزادپنداری کودک با شخصیت های کارتونی
معمولا کودکان پس از دیدن یک کارتون با آن شخصیت همزادپنداری کرده و خود را با ویژگی‌های اغراق شده آن شخصیت خیال می‌کنند. این مساله تا حدودی طبیعی است و به رشد ذهن کودک کمک می‌کند. اما باید مراقب باشید که همزادپنداری کودک با شخصیت‌های کارتونی افراطی نشود. مثلا کودکانی که ساعات‌های بسیار زیادی را وقف تماشای کارتون و بازی کامپیوتری می‌کنند، به دلیل همین همزادپنداری و خیال پردازی بیش از حد دچار آسیب می‌شوند. پس والدین باید به زمان وقت گذراندن کودک با دنیای مجازی نظارت داشته باشند و با تشویق او به بازی‌ها گروهی، خیال پردازی‌هایش را کنترل کنند.


تفاوت خیال پردازی در پسران و دختران
هم دختران و هم پسران خیال پردازی و همزادپنداری‌های خود را دارند و نمی‌توان دقیق گفت که این مساله در کدام جنس بیشتر است. اما تحقیقات نشان داده که هر دوی آن‌ها با توجه به خصوصیات خاص دخترانه و پسرانه شروع به خیال پردازی می‌کنند. یعنی دختران بیشتر خیال‌هایی با محتوای زیبایی و و قدرت‌های جادویی در خلق دنیا دارند و پسران قدرت انجام کارهای خاص و خارق‌العاده را خیال می‌کنند.


برخورد با خیال پردازی کودکان
زمانی که فرزندتان در مورد خیال‌های خود با شما صحبت کرد، باید به طور فعال به او گوش دهید و حتی وارد دنیای خیال او شوید. با گوش دادن دقیق به کودک می‌توانید مهارت حل مساله را به او آموزش دهید. هرگز خیال‌های کودک را دروغ نپندارید و با گفتن عباراتی همچون "دروغ نگو" او را نرنجانید. توجه داشته باشید که کودکان تا سن 5 سالگی هیچ نگرشی در مورد دروغ گفتن ندارند و تنها دنیا را از دریچه متفاوتی می‌نگرند. در مورد خیال پردازی‌هایش با او صحبت کرده و حتی بخواهید که آن‌ها را در قالب داستان و نقاشی برای شما توضیح دهد. برای کسب اطلاعات بیشتر از دنیای کودکان کلیک کنید.


کمک گرفتن از روانشناس
همانطور که گفته شد خیال پردازی کودکان تا حد زیادی طبیعی است و حتی به رشد و پروش آن‌ها نیز کمک می‌کند. اما برخی مواقع خیال پردازی به صورت افراطی می‌شود به طوری که ارتباط کودک با دنیا واقعی قطع خواهد شد. اگر احساس کردید که کودک تمام وقت خود را با دنیا و دوستان خیالی‌اش می‌گذراند و علاقه‌ای به شرکت در جمع‌ همسالان ندارد، باید حتما به روانشناس مراجعه کرده و از او کمک بگیرید. متخصصان مرکز مشاوره حامی هنر زندگی در خدمت شما هستند تا در این زمینه یاری‌تان کنند. برای دریافت مشاوره کودک کلیک کنید.

بازدید : 68
سه شنبه 3 اسفند 1400 زمان : 16:13

عبید زاکانی
خواب دیدم قیامت شده است. هرقومی را داخل چاله‏ای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ ی ایرانیان. خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگمارده‏اند؟»گفت:....

می‌دانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله.»خواستم بپرسم: «اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند...» نپرسیده گفت: گر کسی از ما، فیلش یاد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهبانی پایش کشیم و به تهِ چاله باز گردانیم!

حمید
دوشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 03:42 ب.ظ
دزد باورها
گویند روزی دزدی در راهی بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش بازگرداند.

او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟

گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین! اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال خللی می یافت، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.

حمید
یکشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 10:46 ق.ظ
متشکرم
چند روز پیش، "یولیا واسیلی اونا" پرستار بچه‌هایم را به اتاقم دعوت کردم تا با او تسویه حساب کنم.
به او گفتم: - بنشینید یولیا.می‌دانم که دست و بالتان خالی است، اما رو در بایستی دارید و به زبان نمی‌آورید. ببینید، ما توافق کردیم که ماهی سی روبل به شما بدهم. این طور نیست؟
- چهل روبل.
- نه من یادداشت کرده‌ام. من همیشه به پرستار بچه‌هایم سی روبل می‌دهم. حالا به من توجه کنید. شما دو ماه برای من کار کردید.
- دو ماه و پنج روز دقیقا.
- دو ماه. من یادداشت کرده‌ام، که می‌شود شصت روبل. البته باید نه تا یکشنبه از آن کسر کرد.همان‌طور که می‌دانید یکشنبه‌ها مواظب "کولیا" نبوده‌اید و برای قدم زدن بیرون می‌رفتید. به اضافه سه روز تعطیلی...
"یولیا واسیلی اونا" از خجالت سرخ شده بود و داشت با چین‌های لباسش‌ بازی می‌کرد ولی صدایش در نمی‌آمد.
- سه تعطیلی. پس ما دوازده روبل را برای سه تعطیلی و نه یکشنبه می‌‌گذاریم کنار... "کولیا" چهار روز مریض بود. آن روزها از او مراقبت نکردید و فقط مواظب "وانیا" بودید. فقط "وانیا" و دیگر این که سه روز هم شما دندان درد داشتید و همسرم به شما اجازه داد بعد از شام دور از بچه‌ها باشید. دوازده و هفت می‌شود نوزده. تفریق کنید. آن مرخصی‌ها، آهان شصت منهای نوزده روبل می‌ماند چهل و یک روبل. درسته؟
چشم چپ یولیا قرمز و پر از اشک شده بود. چانه‌اش می‌لرزید. شروع کرد به سرفه کردن‌های عصبی. دماغش را بالا کشید و چیزی نگفت.
-... و بعد، نزدیک سال نو، شما یک فنجان و یک نعلبکی شکستید. دو روبل کسر کنید. فنجان با ارزش‌تر از اینها بود. ارثیه بود. اما کاری به این موضوع نداریم. قرار است به همه حساب‌ها رسیدگی کنیم و... اما موارد دیگر... به خاطر بی‌مبالاتی شما "کولیا" از یک درخت بالا رفت و کتش را پاره کرد. ده تا کسر کنید... همچنین بی‌توجهی شما باعث شد کلفت‌خانه با کفش‌های "وانیا" فرار کند. شما می‌بایست چشم‌هایتان را خوب باز می‌کردید. برای این کار مواجب خوبی می‌گیرید. پس پنج تای دیگر کم می‌کنیم... دردهم ژانویه ده روبل از من گرفتید...
یولیا نجوا کنان گفت:

ادامه مطلب ...
حمید
سه‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 12:53 ب.ظ
معجون آرامش


روزی انوشیروان بر بزرگمهر خشم گرفت و در خانه ای تاریک به زندانش فکند و فرمود او را به زنجیر بستند.چون روزی چند بر این حال بود،کسری کسانی را فرستاد تا از حالش پرسند. آنان بزرگمهر را دیدند با دلی قوی و شادمان.بدو گفتند:در این تنگی و سختی تو را آسوده دل می بینم!


گفت:معجونی ساخته ام از شش جزئ و به کار می برم و چنین که می بینید مرا نیکو می دارد.

گفتند:...

آن معجون را شرح بازگوی که ما را نیز هنگام گرفتاری به کار آید

گفت:آری جزئ نخست اعتماد بر خدای است ،عزوجل،دوم آنچه مقدر است بودنی است،سوم شکیبایی برای گرفتار بهترین چیزهاست.چهارم اگر صبر نکنم چه کنم،پس نفس خویش را به جزع و زاری بیش نیازارم،پنجم آنکه شاید حالی سخت تر از این رخ دهد.ششم آنکه از این ساعت تا ساعت دیگر امید گشایش باشد چون این سخنان به کسری رسید او را آزاد کرد و گرامی داشت.

حمید
دوشنبه 22 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:24 ق.ظ
رنج یا موهبت
.آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید
تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت
وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موصوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار

حمید
سه‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 12:12 ب.ظ
درویش تهی دست

درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟
درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت . خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . . .

حمید
دوشنبه 7 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 02:10 ب.ظ
هاچیکو

در ژاپن سگ معروفی با نام هاچیکو به دنیا آمد که زندگی و منش او به افسانه ای از یاد نرفتنی بدل گشت. هاچیکو سگ سفید نری از نژاد آکیتا که در اوداته ژاپن در نوامبر سال ۱۹۲۳ به دنیا آمد. زمانی که هاچیکو دو ماه داشت به وسیلۀ قطار اوداته به توکیو فرستاده شد و زمانی که به ایستگاه شیبوئی میرسید قفس حمل آن از روی باربر به پائین می افتد و آدرسی که قرار بود هاچیکو به آنجا برود گم می شود و او از قفس بیرون آمده و تنها در ایستگاه به این سو و آن سو میرود در همین زمان یکی از مسافران هاچیکو را پیدا کرده و با خود به منزل میبرد و به نگهداری از او می پردازد.این فرد پروفسور دانشگاه توکیو دکتر شابرو اوئنو بود.

پروفسور به قدری به این سگ دلبسته می شود که بیشتر وقت خود را به نگهداری از این سگ اختصاص می دهد. دور گردن هاچیکو قلاده ای بود که روی آن عدد ۸ نوشته شده بود (عدد هشت در زبان ژاپنی هاچی بیان می شود و نماد شانس و موفقیت است) و پروفسور نام اورا هاچیکو می گذارد. منزل پروفسور در حومه شهر توکیو قرار داشت و هر روز برای رفتن به دانشگاه به ایستگاه قطار شیبوئی میرفت و ساعت ۴ برمی گشت. هاچیکو یک روز به دنبال پروفسور به ایستگاه می آید و هرچه شابرو از او می خواهد که به خانه برگردد هاچیکو نمی‌رود و او مجبور می شود که خود هاچیکو را به منزل برساند و از قطار آن روز جا می ماند.

در زمان بازگشت از دانشگاه با تعجب می بیند هاچیکو روبروی در ورودی ایستگاه به انتظارش نشسته و با هم به خانه برمیگردند از آن تاریخ به بعد هرروز هاچیکو و پروفسور باهم به ایستگاه قطار میرفتند و ساعت ۴ هاچیکو جلوی در ایستگاه منتظر بازگشت او می ماند، تمام فروشندگان و حتی مسافران هاچیکو را می شناختند و با تعجب به این رابطۀ دوستانه نگاه میکردند. در سال ۱۹۲۵ دکتر شابرو اوئنو در سر کلاس درس بر اثر سکتۀ قلبی از دنیا میرود، آن روز هاچیکو که ۱۸ ماه داشت تا شب روبروی در ایستگاه به انتظار صاحبش می نشیند و خانوادۀ پروفسور به دنبالش آمده و به خانه میبرندش اما روز بعد نیز مثل گذشته هاچیکو به ایستگاه رفته و منتظر بازگشت صاحبش می ماند و هربار که خانوادۀ پروفسور جلوی رفتنش را می گرفتند هاچیکو فرار میکرد و به هر طریقی بود خود را رأس ساعت ۴ به ایستگاه میرساند. این رفتار هاچیکو خبرنگاران و افراد زیادی را به ایستگاه شیبوئی می کشاند، و در روزنامه ها اخبار زیادی دربارۀ او نوشته می شد و همه میخواستند از نزدیک با این سگ باوفا آشنا شوند. هاچیکو خانوادۀ پروفسور را ترک کرد و شبها در زیر قطار فرسوده‌ای میخوابید، فروشندگان و مسافران برایش غذا می آوردند و او ۹ سال هر بعد از ظهر روبروی در ایستگاه منتظر بازگشت صاحب عزیزش میماند و در هیچ شرایطی از این انتظار دلسرد نشد و تا زمان مرگش در مارس ۱۹۳۴ در سن ۱۱ سال و ۴ ماهگی منتظر صاحب مورد علاقه‌اش باقی‌ماند ادامه مطلب ...
حمید
دوشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 02:25 ب.ظ
اوا براون

اوا براون دختر نجیب و زیبای بود که در روز 6 فوریه سال 1912 در شهر شلوغ مونیخ متولد شد او عاشق آلمان و حزب نازی بود این باعث شده بود که هنگامی که هیتلر رهبر حزب می آمد به عکاسخانه ایی که او در آن کار می کرد بیاید همه تلاش خود را می نمود تا بهترین و زیباترین عکس ممکن را از او بگیرد او می خواست در خطوط چهره آدلف هیتلر قدرت آلمان و عشق به سرزمین مظلومش که پس از جنگ جهانی اول دچار بحران و هزار مصیبت دیگر بود و مجبور بود طبق عهد نامه ورسای خراج به انگلیس و فرانسه بپردازد را نشان دهد او در هیتلر این توان را می دید که او می تواند کشورش را نجات بخشد . با این که هیتلر هنوز شناسنامه آلمانی نداشت او شیفته این مرد اتریشی شده بود .

در سال 1932 هیتلر شناسنامه آلمانی گرفت و به تابعیت آلمان درآمد آلمانی که به خاطر آن پانزده سال قبل در جنگ جهانی اول در جنگ اول جهانی در جبهه فرانسه به مدت یک سال کور و زخمی شد .همان سال هیتلر هنگامی که اوا براون فقط 20 سال داشت از او خواست که با هم زندگی کنند. این در حالی بود که هیتلر در آن زمان 43 سال داشت .
اوا با وجود مخالفت پدرش فریدریش براون پیشنهاد آدولف هیتلر را عاشقانه پذیرفت و از آن پس تا آخرین لحظه عمر در کنار او زندگی کرد.
یک سال بعد در ژانویه 1933 هیتلر پس از پیروزی در انتخابات به صدر اعظمی رسید و کابینه خود را با همکاری حزب دست راستی آلمان تشکیل داد. پس از اندکی با مرگ هیندنبورگ رئیس جمهور آلمان شد .
گرمای عشق اوا براون قلب زخمی هیتلر از عشق ناکام گذشته ژلی روبال ، گرمایی دوباره بخشید او تواناست دوباره استواری و اقتدار سیاسی و مبارزاتی خویش را بدست بیاورد .هیتلر پس از به قدرت رسیدن هرگز اوا براون رادر امور دولتی و سیاست دخالت نمی داد و به ندرت در مراسم او را به همراه خود می‌برد و عملا اوا در سایه هیتلر زندگی می کرد.اوا براون اغلب به اسکی و یا دوختن لباس برای عشقش می پرداخت و پناه آخر آدلف بود . این مسیر را تا آخرین لحظه عمر ادامه داد .در هنگامی که سقوط برلین نزدیک شده بود، هیتلر مایل نبود اوا براون را به همراه خود به پناهگاه زیر زمینی ببرد، اما اوا اصرار کرد که می خواهد در کنار او بمیرد. ادامه مطلب ...

بازدید : 58
شنبه 16 بهمن 1400 زمان : 16:59

هوش مصنوعی در دوربین مداربسته

با سلام خدمت شما همراهان گرامی، با یک مطلب آموزشی دیگر در ارتباط با تکنولوژی های نصب شده بر روی دوربین مداربسته در خدمت شما هستیم. AI مخفف عبارت Artificial Intelligence است و معنای فارسی آن هوش مصنوعی است. هوش مصنوعی شاخه ای از علوم رایانه ای است که هدف اصلی آن تولید ماشین های هوشمندی است که توانایی انجام اموری را دارند که نیازمند هوش انسانی است. به عبارت دیگر هوش مصنوعی به نوعی شبیه سازی هوش انسانی برای کامپیوتر است تا بتواند کارهایی که انسان انجام می دهد را با کیفیتی نزدیک به انسان انجام دهد. تجهیزات رایانه ای که بر مبنای هوش مصنوعی طراحی و تولید می شوند به گونه ای طراحی می گردند که بتوانند مانند انسان فکر کنند و توانایی تقلید از رفتار انسان را داشته باشند.

این تعریف همچنین می تواند به ماشین هایی اطلاق گردد که مانند ذهن انسان عمل نموده و می توانند یاد بگیرند یا مسائلی را حل کنند. در ادامه این مطلب قصد داریم ابتدا اطلاعات بیشتری را درباره آن در اختیار شما قرار داده و سپس به کاربرد هوش مصنوعی در دوربین های مداربسته بپردازیم.

بنیان هوش مصنوعی بر آن است که هوش انسان و نحوه کار آن به گونه ای تعریف گردد که یک ماشین بتواند آن را به راحتی اجرا نموده و وظایفی که به آن محول می شود را به درستی اجرا نماید. هوش مصنوعی بر 3 پایه استور است که این سه پایه به شرح زیر می باشد:

  • یادگیری
  • استدلال
  • درک

هوش مصنوعی شاخه ای گسترده است که مربوط به ساخت ماشین های هوشمند با توانایی انجام وظایفی است که به هوش انسانی نیاز دارد. هوش مصنوعی در صنایع مختلفی مورد استفاده قرار گرفته است که از جمله آن می توان به استفاده از آن در صنعت دوربین مداربسته اشاره نمود.

AI در دوربین مداربسته

هوش مصنوعی انواع مختلفی دارد که 2 نوع مهم آن هوش مصنوعی عمیق و هوش مصنوعی ماشینی می باشند. هوش مصنوعی شکل پیچیده و متفاوتی از شبکه های عصبی مصنوعی است که نمونه ای از نرون های مغز انسان می باشند. هرچه این شبکه ها پیچیده تر باشند قدرت آنالیز و آموزش موضوع بیشتر است و این شبکه ها قدرت بالاتری در تجزیه و تحلیل دارند. هوش مصنوعی ماشینی قدرت آموزش و آنالیز بالایی دارد و مصداق بارز آن در دوربین های مداربسته به شرح زیر است:

دوربین های کنترل تردد، دوربین های مداربسته تشخیص چهره، دوربین های شمارش افراد، دوربین های پلاک خوان و موارد این چنینی دیگر.

به طور مثال سیستم کنترل تردد زوج و فرد خودروها که در سطح شهرهای بزرگ برقرار شده است نمونه ای بارز از کاربرد هوش مصنوعی در دوربین های مداربسته هستند. سیستم های دوربین مداربسته مجهز به هوش مصنوعی محاسن و مزایای فراوانی دارند که در ادامه این مطلب به این موارد خواهیم پرداخت.

محاسن هوش مصنوعی در دوربین مداربسته

همانطور که پیش تر نیز توضیح مختصری داده شد، دوربین های مداربسته مجهز به هوش مصنوعی امکانات فراوانی را در اختیار کاربران قرار می دهند که در سالهای دور و در دوربین های قدیمی این امکانات وجود نداشتند. امکانات یاد شده محاسن فراوانی دارند که از جمله این محاسن می توان به موارد زیر اشاره نمود:

سیستم های مداربسته مجهز به هوش مصنوعی این توانایی را دارند که تصاویر خاص را در کمترین زمان پیدا نمایند. الگوریتم های متعددی برای تحقق یافتن این موضوع وجود دارد که با یکدیگر متفاوت هستند. به طور مثال رنگ مو، قد، وزن، رنگ پوست و موارد دیگر توسط دوربین های مداربسته مجهز به هوش مصنوعی قابل تشخیص هستند و این دوربین ها می توانند در کسری از ثانیه این موارد را کشف و مشخص نمایند.

از دیگر محاسن و مزایای آن می توان به کاهش پهنای باند مصرفی و ذخیره سازی مقرون به صرفه اشاره نمود. به طور مثال در دوربین های قدیمی برای اینکه فلان چهره را پیدا کنیم یا فلان ماشین را تشخیص دهیم، باید پای سیستم می نشستیم و مدام چشم از تصویر بر نمی داشتیم. در این حالت همچنین مجبور بودیم تصاویر زیادی را نیز ذخیره کنیم اما در دوربین های امروزی این امکان را دارند که خودشان سوژه مورد نظر را پیدا نموده، دنبال کنند و فقط آن تصویر یا دیتایی را که می خواهند ذخیره یا ارسال کنند.

اهداف ارائه هوش مصنوعی در دوربین های مداربسته

بستر هوش مصنوعی در دوربین های مداربسته بیشتر برای نظارت بر رفتارهای انسان طراحی شده است و اینکه با چند درصد ضریب دقت بتواند نیازهای مشتریان را رفع کند از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف نهایی که برای استفاده از آن وجود دارد، جایگزینی این سیستم به جای هوش انسان است تا کاربر بتواند کمترین ضریب خطا و کمترین اتلاف وقت را داشته و با ارزش ترین اطلاعات را از دوربین مداربسته دریافت نماید. دوربین هایی که به هوش مصنوعی مجهز هستند به عنوان ابر رایانه هایی می توانند بدون نیاز به فیلم های ضبط شده توسط دوربین های مداربسته، آنالیزهای خود را بر اساس داده های دریافتی از آن انجام دهند. به طور مثال دوربین های مداربسته مجهز به هوش مصنوعی می تواند تراکم جمعیتی یک فضا را بررسی نموده، تشخیص دهد و به ما اعلام کند که دلیل این تراکم در فلان موقعیت چیست.

مزایای دوربین های مداربسته AI

دوربین های مداربسته ای که هوش مصنوعی در آنها به کار گرفته شده است مزایای فراوانی دارند که از جمله این مزایا می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • سیستم های مجهز به هوش مصنوعی این امکان را به ما می دهند تا بدون اتلاف وقت و با درصد خطای پایین به اطلاعات مورد نیاز خود از دوربین مداربسته دست پیدا کنیم. این کار در گذشته توسط خود کاربر انجام می شد و او ممکن بود به دلایل مختلف دچار خطا در تصمیم گیری ها شود.
  • از دیگر مزایای هوش مصنوعی در دوربین های مدار بسته چشم پوشی ار تبعیض نژادی و رنگ پوست است. برای دوربین مداربسته مبتنی بر هوش مصنوعی فرقی نمی کند که رنگ پوست مشتری سیاه است یا سفید، فرقی نمی کند ملیتش مربوط به کدام کشور است و یا آشنا است یا غریبه. دوربین کار خودش را بدون در نظر داشتن این موارد انجام می دهد و خروجی را به کاربر تحویل می نماید.
  • از دیگر مزایای استفاده از آن این است که باعث کاهش یافتن تصادفات رانندگی، کاهش جرائم و بزهکاری در جامعه می گردد.

اما از مزایا و محاسن کاربرد آن که بگذریم، این ها معایبی نیز دارند که در ادامه قصد داریم به این موارد بپردازیم.

معایب هوش مصنوعی در دوربین های مداربسته

همانطور که پیش تر نیز گفته شد، کاربرد هوش مصنوعی در دوربین های مداربسته معایبی دارد که این معایب به شرح زیر هستند:

یکی از بزرگترین معایب کاربرد آن در دوربین های مداربسته این است که در آینده، حریم خصوصی انسان مورد خطر قرار می گیرد. به دنبال آن خطرات بسیاری نیز در زمینه عدالت اجتماعی، انسان ها را تهدید خواهد نمود. اینکه سیاست مداران بتوانند همه مردم را زیر نظر داشته باشند و از اینکه چه کسی در چه زمانی به کجا می رود، تبعات بدی برای انسان ها دارد چرا که حریم شخصی باقی نمی ماند و آنها از همه چیز اطلاع خواهند داشت. ماشینی شدن انسان ها از همه نظر برای جهان و بخصوص خود مردم خطرناک است و این موضوع باید کاملا کنترل شده به جلو حرکت نماید.

از دیگر معایبی که می توان برای برای کاربرد آن در نظر گرفت، ضریب خطای آن است. به طور مثال فردی که با سرعت بالا می دود را در نظر بگیرید. سیستم نمی تواند آنالیز کند که آن شخص در حال دویدن برای فرار از دست کسی است یا در حال دویدن برای رسیدن به تاکسی. این موضوع می تواند در مواردی بسیار هم خطرناک باشد.

نتیجه گیری

به طور کلی استفاده از هوش مصنوعی در صنعت دوربین مداربسته می تواند کمک های فراوانی در زمینه برقراری امنیت بالاتر، کاهش جرائم و کاهش هزینه ها داشته باشد و مزیت های آن از معایب آن بیشتر هستند. همچنین معایبی که بر هوش مصنوعی وارد است را می توان با هوشمندتر کردن تجهیزات به حداقل رساند یا از بین برد. بنابراین می توان گفت استفاده از هوش مصنوعی در دوربین های مداربسته امری بسیار مفید است که باید روز به روز پیشرفت نماید.

تعداد صفحات : -1

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 389
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 15
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 3
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 106
  • بازدید ماه : 635
  • بازدید سال : 3961
  • بازدید کلی : 11295
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی